زوال عشق ندانیم٬ ما که در ره دوست / اسیر و مومن و همراه و خاکسار شدیم
میان خلوت محزون کوی دانشگاهبه اتهام سکوت
ستاره دار شدیم
به راز و ناز دو چشمان یار بی همتا
دمی نظر کردیم
در آستان دلش٬ سبز و بیشمار شدیم
تو در خیال خوشت زین مسلسل سنگی
برای واژهی ایثار وعشق٬ جامهی تهدید و ترس میبافی
به چوب دار٬ با غرور غنچه میجنگی
ستاره میکشی و ما ترانه میخوانیم
شکنجه میکنی و ما به یاد چشم ندا
همیشه یار دبستان عشق میمانیم
ببین به کوری چشمان تنگ و بیرحمت
درین خزان رهایی٬ درین حکومت ظلم
دوباره میعادیاست
میان ملت و سربازهای دانشگاه
شمیم آزادی
دوباره پا گرفته در هوای دانشگاه
ضمیر واژهی سبزم٬ گلی ز ملت بود
به روز دانشجو
برای دانشگاه
اگر محبت و ایثار و عاشقی جرم است
ستارهدار شدن٬ افتخار دانشجوست
هزار حرف سزاوار بتپرستان بود
ولی چه باید گفت
که در طریقت دوست
به خط عشق در برگههای این ایام
نوشته شد:
ادب مرد به ز دولت اوست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر