این جمله از عبدالکریم سروش یا یک روشنفکر شیعه نیست! از دکتر علی شریعتی هم نیست! شاید فکر کنید برای مهدی بازرگان باشد، اما برای ایشان هم نیست! این جمله از شهید مطهری است! احتمالاً شما هم مثل من تعجب کردید! شاید امروزه اگر فردی همچین حرفی بزند به عنوان مخالف یا گماشته اجنبی حساب شود ، اما میبینیم که آیت الله مطهری (که خود از نقاط ثقل انقلاب بود) از این دست جملات زیاد زیاد در چنته خویش دارند!
بگذارید پا را کمی فراتر بگذاریم به نوشته زیر ( که از مصاحبه آیت الله خمینی با روزنامه لوموند فرانسه استخراج شده ) نگاهی بیندازیم:
“…در این رژیم ( شاهنشاهی)، آزادیهای فردی پایمال و انتخابات واقعی و مطبوعات و احزاب از میان برده شدهاند. نمایندگان را شاه با نقض قانون اساسی تحمیل میکند…استقلال قضایی و آزادی فرهنگی به هیچوجه وجود ندارد.شاه قوای سهگانه را غصب کرده است و یک حزب واحد ایجاد نموده است…طلاب و دانشجویان ما هر سال چندین بار مضروب و مجروح میگردند و به زندان افکنده میشوند(البته منظور ایشان حوادث کوی دانشگاه نیست! این اتفاقات سالها بعد از این مصاحبه روی میدهد)…به دلیل این واقعیتهای غیرقابل بحث است که شاه کوشش میکند موضع مخالف ما را در قبال رژیمش وارونه جلوه دهد…در فلسفة اسلامی از همان ابتدا مسئله کسانی مطرح شده است که وجود خدا را انکار میکردهاند.(منظورکمونیستها و مارکسیست ها) ما هیچگاه آزادی آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاوردهایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند…
آیا خود شما در نظر دارید که در رأس آن قرار گیرید؟
- شخصاً نه. نه سن من و نه موقع و نه مقام من، و نه میل و رغبت من متوجه چنین امری نیست.” [2]
توجه داشته باشید که تاریخ این مصاحبه به ۱ اردیبهشت ۵۷بر میگردد، یعنی ماهها قبل از انقلاب و رسیدن به قدرت .
همانا ایشان فرموده بودند: “من بنا ندارم که خودم یا اشخاصی که حالا در پیش من هستند از روحانیون، جانشین رژیم بشوند (گفتگو با خبرنگاران/ دیماه 1357)”
ادامه دارد ...
قبلا هم در رسالۀ «کشفالاسرار» که مانیفست ایشان محسوب میشود نوشته بودند «روحانی نباید به کاری غیر از روحانیت یعنی بسط توحید و تقوی و پخش تعلیم قوانین آسمانی و تهذیب اخلاق بپردازد.
در انتقاد از نظام آموزشی دوران قبل از انقلاب فرمودند:
■ اگر دانشگاه ما یک دانشگاه صحیحی بود جوانهای ما را که در دانشگاه میخواهند حرف حقّی بزنند خفه نمیکردند. دانشگاهی که بر آن حکومت کنند دانشگاه نمیشود. محیط علم باید آزاد باشد (نجف/ 6 مهر 1356)
■ دانشگاه که مرکز علم و سازندۀ آیندۀ ملت است تعطیل است. نمیگذارند کارش را بکند. میریزند توی آن. زن و مردش را میزنند، زخمی میکنند یا میگیرند و میبرند در حبسها. دانشجو را کتک میزنند و میکشند (نوفل لو شاتو/ 20 مهر 1357)
■ اساتید دانشگاهها نمیتوانند آن طور که میخواهند به کار خودشان ادامه بدهند. دانشجویان دانشگاهها هم نمیتوانند به کارشان آنطور که میخواهند ادامه بدهند. دولت برای تحمیل قدرت خودش تشبّث میکند به یک عده چماق بهدست. هرگونه آزادی را از دانشجویان گرفتهاند (پاریس/ 2آبان 1357)
اما در بازگشت به ایران و قرار گرفتن در رأس حکومت جدید، نه چنان شیوهای پیش گرفت و نه بدان سخنان وفادار ماند. بعد از رسیدن به خاک پاک وطن مردم شدند “صغیر” و ایشان شدند ولی مردم و سخنانشان باید بی هیچ مخالفتی فصل الخطاب همگان قرار گیرد.
جملات زیر از خمینی هستند که در مراسم مختلف در مورد ولی فقیه و روحانیت اظهارکرده است:
- “ولایت فقیه واقعیتی جز قرار دادن و تعیین قیم برای صغار ندارد.” ( ولایت فقیه، روحالله الموسوی الخمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ نهم، تابستان 78،ص41 )
- “اگر فقیه درکار نباشد، ولایت فقیه درکار نباشد طاغوت است. یا خدا است یا طاغوت. اگر رئیسجمهور با نصب فقیه نباشد طاغوت است.” (صحیفهنور، ج9، ص253 )
- “مفهوم رهبري ديني، رهبري علماي مذهبي است در همه شئون جامعه” ( صحيفه نور، ج4، ص168)
- “ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می شود و چندان به برهان احتیاج ندارد.” ( ولایت فقیه، ص6 )
این هم سخنان و نظریاتشان در مورد دانشگاه و دانشگاهیان بعد از تأسیس حکومت اسلامی:
■ ما هرچه میکشیم از این دانشگاههاست. از این طبقهای است که ادعا میکنند دانشگاه رفتهایم و روشنفکریم و حقوقدانیم. هرچه ما میکشیم از اینهاست (قم/ اول مردادماه 1358)
■ ریشۀ تمام مصیبتهایی که تاکنون برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است. از این تخصصهای دانشگاهی بوده است. تمام فسادهایی که در ملتها پیدا شده از حوزههای علمی بوده است که از نظر شرعی متعهد نبودهاند. همه مصیبتهایی که در دنیا پیدا شده از متفکرین و متخصصین دانشگاهها بوده است. کشور ما را همین دانشگاهها به دامن ابرقدرتها کشاندند. حالا شما مینشینید و مینویسید که چرا دانشگاه تعطیل است؟ اگر به اسلام علاقه دارید بدانید که خطر دانشگاه از خطر بمب خوشهای بالاتر است (در دیدار با اعضای دفتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه/ 27 آذر 1359)
- “اين توهم كه اختيارات حكومتي رسول اكرم(ص) بيشتر از حضرت امير(ع) بود يا اختيارات حكومتي حضرت امير(ع) بيش از فقيه است، باطل و غلط است.” ( ولايت فقيه، ص40 )
کار به جایی رسید که فقیه حاکم علی الاطلاق شد که همه اختیارات امام معصوم شیعه را دارا است.
آقای خامنهای ولی فقیه را دارای تمام اختیارات پیامبر اسلام (حتی اختیار بر نفس و جان مسلمانان) می داند و رای او بر نظر همه مردم و حتی سایر فقها برتری و رجحان می بخشد:
“مراد از ولایت مطلقه فقیه جامع الشرایط این است که همه طبقات جامعه اسلامی ناگزیر از داشتن ولی امر و حاکم و رهبر هستند تا امت اسلامی را از شر دشمنان اسلام و مسلمین حفظ نماید…. تصمیمات و اختیارات ولی فقیه در مواردی که مربوط به مصالح عمومی اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت مقدّم و حاکم است، و این توضیح مختصری درباره ولایت مطلقه است. “[3]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر