

فائزه هاشمی در پاسخ به این اتهام زنی ها خاطرنشان کرده است:
"هرچه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک
الف ) روز نامه جوان مورخ ۵ اردیبهشت ۸۹ با چاپ عکس برجی در خیابان نیاوران تهران و ارایه توضیحات و نوشته هایی که همزمان در چند سایت و خبرگزاری هم منتشر شده، مالکیت این برج را غیر مستقیم به اینجانب نسبت داده است.
ب ) حـقیقت نیـوز در ۳۰ فروردین ۸۹ از قـول یـک مقام امنیتی نقل کرد که نیمی از بودجه شبکه ماهواره ای فارسی وان توسط اینجانب تأمین می گردد و همچنین اینجانب سرمایه گذاری هنگفتی در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی کرده ام.
ج ) ماهنامه سیاسی- اعتقادی ایران فردا متعلق به بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد واحد رودهن در شماره دی ماه 1388 خود در صفحات 24 و 25 اکاذیب زیر را به اینجانب نسبت داده است:
ساختمان سازی در مناطق جنگلی کانادا و داشتن شرکت ساختمانی
سرمایه گذاری در تجارت نفت
مالکیت شرکت واردات و صادرات لوازم آرایشی
مالکیت باشگاه اسب سواری به مساحت 3000 هکتار در سیمین دشت فیروزکوه
مالکیت ویلای چهار طبقه در کلاردشت (همراه عکس)
دیدار با روحانی اعظم رژیم اسرائیل
ساماندهی دختران فیروزه ای و سفارش ۲۰۰ هزار مانتوی سبز
حضور در میدان هفتم تیر سوار بر موتور در روز قدس
سخنرانی در دانشکده علوم انسانی واحد علوم تحقیقات در ۱۶ آذر
و دروغ های بسیار دیگر
ضمن تکذیب کامل کلیۀ مطالب فوق، توجه مردم عزیز را به نکات زیر جلب می نمایم:
یک - روزنامه جوان متعلق به سپاه پاسداران ( با بودجه بیت المال) و مقام امنیتی مورد ادعای سایت حقیقت نیوز( بخوانید دروغ نیوز) و ارگان بسیج در دانشگاه، دروغ را رسالت خویش قرار داده و معلوم نیست مجوز شرعی بیان این همه دروغ را از کجا گرفته اند؟!جای تأسف است نهادهایی که طبق وظیفه قانونی خود حافظ امینت کشور، جامعه و تک تک افراد باشند، خود به بیان و انتشار چنین دروغ هایی در تخریب افراد و مخدوش کردن امنیت فردی، اجتماعی و روانی آنان و مسموم کردن فضای جامعه دست می زنند.دو ـ گویی از ابتدای سال همت مضاعف و کار مضاعف، گروهی در تبعیت از این نامگذاری، تمامی همت و تلاش خود را در ترویج دروغ و تهمت و افترا گذاشته اند که نشان از استیصال و به بن بست رسیدن طرح های ساختار شکنانه سال گذشته آنان بوده و سناریوها را در این سال عوض کرده اند.سه ـ این گونه دروغ پردازی های آشکار ناشی از مصونیتی است که در سایه تعلل قوه قضائیه حاصل شده است. عدم انجام وظیفه توسط قوه قضائیه در رسیدگی به شکایات اینجانب و بسیاری دیگر کار را به اینجا رسانده که گروهی با آزادی و مصونیت کامل و حتی قربه الی الله دروغ بگویند و نیات پلید و غیر اسلامی و غیر انسانی خود را عملی کنند. بدیهی است که قوه قضائیه نیز به دلیل بکارگیری این رویه، مانند گویندگان و منتشرکنندگان این اخبار کذب باید در مقابل ملت و خدا و در پیشگاه تاریخ پاسخگو باشد.چهار ـ شکایت خود را از این رسانه ها به قوه قضائیه تسلیم خواهم کرد، گرچه مطمئن هستم مـثل همه شکـایت های اینجانب، خانواده من و سایر افراد تحت ظلم، این شکایات هم به بایگانی سپـرده می شود. اما همان گونه که تاریخ به ما آموخته است که هیچ ظلمی پایدار نخواهد بود، بـالاخره روزی می رسد که این مظالم مـورد رسیدگی قرار گرفته و از طـرفی پاسخگوی مردمی باشم که می گویند چرا دروغ ها را تکذیب نمی کنید و چرا شکایت نمی کنید.پنج - هر چند می دانم دست اندر کاران بنگاههای دروغ پراکنی فوق نسبت به دروغ های خود آگاهی کامل دارند،اما جهت تنویر افکار عمومی بگویم که براساس استعلام از شهرداری منطقه یک تهران، برج مذکور در روزنامه جوان با شماره پلاک ۲۸۱ ( قدیم) و۲۴۶( جدید) در نیاوران، میدان یاسر، خیابان شهید باهنر به نام«گل سنگ» و شرکت آوا متعلق به شخصی به نام جواد شهسواری و بیست و نه نفر از شرکاست که پایان کار آن به شماره کامپیوتری ۳۲۳۷ در تاریخ هفدهم اسفند ماه ۸۸از سوی شهرداری منطقه مذکور صادر شده است و بنده هیچ سهمی در آن برج ندارم. "لازم به ذکر است طی ماههای بعد از انتخابات، حامیان دولت و رسانه هایِ ارگانِ آنان، بدلیل حمایت خانوادۀ هاشمی رفسنجانی از جنبش مردم ایران، حملات و اتهامات زیادی را متوجه هاشمی آنان کرده و برخی از اعضای آن خانواده را بازداشت یا تهدید به بازداشت و تشکیل پرونده قضایی کرده اند.
به گزارش کلمه، متن این نامه به شرح زیر است:
به نام خالق آزادی
سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران
این روزها، نزدیک به چهار ماه است که به خاطر نگارش نامه به حضرتعالی در زندانم. شصت وهشت روز از این مدت را در زندان انفرادی به سربرده ام. توسط بازجوهای خود مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفته ام. درهمه ی این احوال، از جنابعالی به عنوان رهبری فهیم و آگاه اسم برده ام. که اگر قرار باشد تغییری در اوضاع کشور رخ دهد، این تغییر از ناحیه ی شما بسیار شدنی تر و پایدارتر خواهد بود. من شخصاً امیدی به نقش آفرینی سایر افراد و دستگاههای کشور ندارم. شما را از نزدیک می شناسم. به روح بلند شما واقفم. شما نیز نیک و از نزدیک مرا می شناسید.در این ماههای زندان از آنچه در بیرون گذشت بی خبر بودم، اما در دیدار کوتاهی که فقط یکبار، گذرا، با خانواده ی خویش داشته ام، دانستم که در غیاب من آقای مهندس موسوی و حجج الاسلام خاتمی و کروبی با خانواده ی من دیدار کرده اند. نمیدانم چرا، اما بسیار دوست میداشتم خود شما نیز با آن بزرگواری که از شما سراغ دارم، به دیدار خانواده ام قدم رنجه می فرمودید، به آنها دلداری می دادید و به آنان می فرمودید که: فلانی -نوری زاد- درست در روزهای بحرانی، با برنامه های تلویزیونی اش، با نوشته هایش، برای منِ رهبر که در معرض تهاجمات طوفانی این و آن قرار گرفته بودم، به میان آمد و از من سخت جانبداری کرد. امروز او در زندان است؛ به خاطر انتقاد از من! او باید در زندان ادب شود. همسر و فرزندانش توسط بازجوهای بیسواد و بی ادب و تندخو به ناسزا گرفته شوند و خود او به تلخ ترین شکل ممکن به ورطه ی تهدید و تحقیر و ضرب و شتم درافتد. اما این دلیل نمیشود که منِ رهبر قدر زحمت های پیشین او را ندانم و به خانواده اش سر نزنم. یا اگر خود به دیدار آنان نروم، نماینده ام را نیز به این منظور به سراغشان نفرستم.رهبر گرامی، چشم انتظاری خانواده ی من، برای تماشای جمال مبارک شما و رویت نماینده ی شما به جایی نرسید. لابد؛ در این گردونه، آدمها، تاریخ مصرف دارند. که اگر به سر رسیدند، مثل دستمال آلوده، باید به دور انداخته شوند. اما گرایش من و امثال من به شما، گرایش به شخص خامنه ای نبوده و نیست. ما، در جمال اندیشه های شما، افق های گمشده ی آرزوهای شریف مردم خویش و مردم جهان را می دیدیم. یادم هست این اواخر، وقتی تلاش کردم به دیدار شما بیایم و آقای حسین محمدی -از دفتر شما- ماهها مرا به امروز و فردا وعده می داد، در نامه ای به او نوشتم: من از خود خامنه ای، به خدای خامنه ای پناه می برم! و دیگر سراغی از شما نگرفتم. و شما نیز! چرا که دانستم شما از محاصره ی آدمهای جاهل، از تماشای افق آرزوهای مردم باز مانده اید. من میخواستم در آن ملاقاتهای احتمالی، همین نگرانیها را با شما بگویم. اما گویا محاصره کنندگان شما از صراحت سخن من و از اندیشهی من آگاه بودند. همین آقای حسین محمدی، بعد از دیدار اعضای انجمن قلم با حضرتعالی، که حقیر نیز یکی از آنان بود، به من گفت: آقای نوری زاد، من، قربه الی الله از شما میترسم. ترس او، از همان نشست پا گرفته بود که من، بی ملاحظه راجع به اعتیاد گسترده مردم و جوانان به مواد مخدر و آشوبی که در ساختار اجتماعی شهرهای کوچک و بزرگمان درافتاده به آشنا سخن گفتم.اکنون اما چرا از زندان برای شما نامه مینویسم؟ برای اینکه هنوز ناباورانه، به شما، آری به شخص شما، امید بسته ام. باورم بر این است که: شما مگر برای این انشقاق بزرگ مردمان چاره ای بیندیشید. شما، امروز رهبر کدام مردمید؟ من مردم فراوانی برای شما نمی بینم. رهبری، آن هم بر حداقل مردم، که غرورآفرین نیست. مبادا من و شما را ازدحام مردمی که به استقبال یک مسئول و یا خود جنابعالی می آیند، بفریبد. شما اگر به دیگر افراد مشهور هم اجازه ی سخنرانی و حضور در کشورتان بدهید، غوغای مردمان ما فزونی خواهد گرفت. اجتماع فراوان این مردم، هیچگاه قابل استناد نبوده و نیست. امروز شما بر کشوری رهبری می کنید که مردمش از دست رفته است. کشوری که در گردونه ی چه کنم های بسیاری گرفتار است. کشوری که اتحاد و یکپارچگی اش، به دست خود شما و اطرافیان شما، به حاشیه رفته است و نگرشی قلیل و تنگ به میدان آمده. نمی دانم امسال را سال چه نامیده اید. شنیده ام که به کوشش و تلاش در آن اشاره شده است. این نامگذاری، نشان میدهد که بعضاً مشاوران شما، افراد صادق و کارآمدی نیستند. من و همه، آنجا به شما آفرین می گفتیم که امسال را سال آشتی ملی می نامیدید و خود برای این پیوند مبارک اما دشوار و سخت، پیشقدم میشدید.اگر کوشش و تلاش برای شما مهم است، از انرژی آن در آشتی ملی باید بهره ببرید.رهبر گرامی، میدانم سخنان ناگوار من چه بسا تلخ و آشوبنده باشد. اما بیایید سخن تلخ و صادقانه مرا، بر شیرینی سخن چاپلوسانه ی کسانیکه شما را احاطه کرده اند، ترجیح دهید. جامعه ی ما، در جوار یک انفجار بزرگ است. دیگ جوشانیست که ما به خاطر آزار از خروج پرسروصدای بخار آن، چوب کبریتی در سوپاپ آن فرو کرده ایم. من با همه ی اطمینانی که سابقاً در جانبداری از شما مینوشتم، اکنون نیز در جانبداری از شما مینویسم: ما، به روزهای پایانی فرصت آزمون خویش رسیده ایم. روزهایی که دست تقدیر، سنتهای ناب و حتمی خدای متعال، ما را از گردونه ی امتحان به در می برد. امتحانی که در این سی سال فرصت، جز خراش و خرابی با ما نبوده است. ما و شما؛ مردم خویش را از دست داده ایم. اگر سکوت و آرامشی در آنان می بینید به ضرب زور و اسلحه است. اگر باور ندارید به یک آزمون خیالی تن در دهید. به دو کشور ایران و مثلاً سوئد یا کانادا یا حتی مالزی اعلام می کنیم که مردم این دو کشور، یک روز، فقط یک روز پلیس و بسیج و اسلحه ها بر سر نخواهندداشت و آزادند که هرچه میخواهند انجام دهند. فقط طی یک روز. تصور می کنید در پایان این یک روز؛ کشور ما و شما چگونه خواهد بود؟ و کشورهای دیگرچطور؟ قصد من از این مقایسه، مجیزگویی از غرب یا سایر کشورها نیست. بلکه می خواهم به شکنندگی آرامش و سکوت دروغین جامعه ی خویش اشاره کنم.رهبر عزیز! من و بسیاری، هنوز دوستدار شما و سرنوشت کشور خویشیم. به رهبری شما بر مقدرات کشور ایمان داریم. ما دوست داریم با رهبری شما به افقهای مبارک دست ببریم. اما شما ظاهراً این اشتیاق را طالب نیستید. بعضاً مشاوران و دوستان ناآگاهی شما را در محاصره ی خود گرفته اند، به شما اطلاعات و آمار نادرست می دهند. و از زبان شما سخن غیرواقع برمی آورند. دوستانی همچون آقای شریعتمداری کیهان، که اطمینان دارم آنگاه که همه از اطراف شما پراکنده شدند و شما و او در یک جزیره تنهایی تنها ماندید، او درجانبداری غلیظ از شما، به مخالفت با خود شما برخواهد خواست! برخلاف ظاهر تلخ نوشته ام، با صدای بلند و آوازی که همه ی هستی را درنوردد اعلام می دارم که: ما شما را دوست داریم و به پایان خوب سرنوشت شما سخت علاقه مندیم. مرا و ما را باور کنید. حتی در خیال احتمال دهید که ما درست می گوییم. این احتمال هیچ هزینه ای برای شما ندارد. در خیال خود باور کنید که دوستان خوب شما، فراتر از شما، و در صنفی که انگ دشمن بر پیشانی آحادش خورده است، غم شما را می خورند و مضطربانه علاقمند درخششِ نابِ شما در این روزهای پایانی آزمون الهیاند و با شجاعت تمام، شجاعتی که من شخصاً در شما باور دارم، امسال را سال آشتی ملی اعلام کنید و از ملامت هر ملامتگری نهراسید. که خدا شما و ما را کفایت می کند. خدایی که دست خود و دست مردم را در دست شما می نهد. یاعلی!
وی یادآور شد:«به سادگی فلان شخصیت ممتاز و مومن را رسما بعنوان فراماسون معرفی میكنند، این شیوهها انسان را به یاد هیاهوها و تبلیغات مسموم بعضی چپ نماهای منحرف و وابسته دههها پیش میاندازد.»رئیس بنیاد باران تاکید کرد:« خصوصیات جریان اصلاحطلب، پیروی از خط امام راحل، دلبستگی به انقلاب و جمهوری اسلامی، پایبندی به قانون اساسی است و اعتراض عمدهای که وجود داشته این بوده که چرا قانون اساسی درست اجراء نمیشود؟یا اصلا اجرا نمیشود یا با روشهای غلط اجرا میشود.»رئیس دولت اصلاحات یادآور شد:« اصلاحات چیزی جز این نیست که اصل نظام و چارچوب را قبول داریم و معتقدیم اگر مسائلی و انحراف هائی هم وجود دارد با همین معیارهای موجود اصلاح شود.»وی همچنین به برخی موهوماتی که بعضی در برخورد با مسائل دارند اشاره کرد و گفت:«امیدوارم بتوانم در مجالی در مورد اینکه چه کسانی با چه رفتارها و روشهای غلطی برنامههایی را بر اساس توهمات و ادعاهای واهی طراحی و اجرا کردند ومی كنند و برخوردهایی كه بر اساس آن صورت گرفته و میگیرد تشریح كنم ؛گرچه معتقدم كه دلهای پاك و ذهن های روشن متوجه قضایا هستند.»خاتمی تاکید کرد:«آن چه در درجه اول بر اثر تصورات و موهومات غلط و سیاست های غلط آسیب میبیند اصل نظام، انقلاب اسلامی ایران و رهبری و در درجه بعد انبوه نیروهای سالم جامعه است که دچار محرومیت و گرفتاری میشوند.»رئیس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها در ادامه به انتقاد از فضای رسانهای حاکم بر کشور پرداخت و گفت:« متاسفانه بسیاری از رسانهها، چه غیر رسمی که باید مبلغ اخلاق؛ تقوا و راستی و درستی باشند چه رسانههای رسمی ما که عنوان ملی و یا هر چیز دیگر دارند و ابتکار عمل در دستشان هست، هر نسبتی بخواهند به شخصیت های کشور میدهند و از این سو هم واقعا نمیتوان حرف زد.»خاتمی تاکید کرد:« گله میکنند که بیانیه فلان کاندیدا تند بود، یا فلان جمله تند را داشت ولی آن طرف را نمیبینند که هیچ نسبت ناروا و اهانتی نیست كه به شخصیت های خوش سابقه و مومن و مورد علاقه بخش عظیمی از مردم ندهند و نكرده باشند؛این طرف را نمیبینند و از فلان بیانیه برآشفته میشوند.»رئیسجمهور سابق کشورمان یادآور شد:«راه حل برای حل این مسائل وجود داشت و دارد، بسیاری از بزرگان هم تلاش کردند و هنوز هم مایوس نیستیم.»وی چهار خواسته مشخص اصلاحطلبان در شرایط کنونی را آزادی زندانیان، باز شدن فضای جامعه و غیر امنیتی شدن آن، جلوگیری از تندرویها و دروغ پردازی و همچنین تلاش برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم در آینده عنوان کرد.خاتمی بررسی سیاستهای کلی انتخابات در مجمع تشخیص مصلحت نظام را گامی دانست كه اگر ان شاء الله با تدبیر پیگیری شود می توان به آینده انتخابات امیدوار بود.رئیس دولت اصلاحات در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت:«اگر گروهی سوء استفاده کند و روشهای نادرست خود را به نام نظام و رهبری القاء کند بیش از همه به رهبری نظام جفا كرده است. اعتراض ما به روشهای بعضی از نهادها و سازمان ها و سیاست ها ست نه مقابله با نظام، بلكه اصلاح اشتباهات و تقویت نظام و دفاع از حق و حرمت مردم است كه در نظام ما اصل و محورند.»وی ادامه داد:«انتظار داشتیم در آستانه عید نوروز،گام مشخصتری برای آزادی زندانیان برداشته شود و از تندرویها جلوگیری شود و در حال حاضر هم یکی از اموری که مجلس باید بر آن تمرکز کند تلاش برای تضمین برگزاری انتخابات آزاد، آزادی زندانیان و بازشدن فضا است.»رئیس بنیاد باران نتیجه فعالیت اقلیت مجلس را رسیدن به راهکاری برای خروج جامعه از تنش و خطراتی دانست که آن را تهدید میکند.وی تصریح کرد:« نمیدانم امسال و یا سال آینده چه کسی جوابگوی مسائل اقتصادی و بین المللی خواهد بود که لابلای مسائل سیاسی کشور گم شده است و مطمئنا جامعه و به خصوص طبقات متوسط به پایین با مشكلات مواجه خواهند بود و همه باید بكوشیم تا مشكلات را به نفع مردم حل كنیم.»خاتمی در بخش دیگری از سخنانش بر این نکته تاکید کرد که بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی است و گفت:« دفاع از حیثیت جمهوری اسلامی بزرگترین دفاع از امام، انقلاب و نیز خواست و مطالبات تاریخی ملت ایران است.»وی افزود:« جمهوری یعنی حاکمیت با مردم است، همه تشکیلات نهادها و ارگانها برآمده از ارهده و حاصل انتخاب آزاد مردم است و نیز همه دستگاهها تحت نظارت مردم و پاسخگو به آنان هستند؛این جمهوری اسلامی است.»رئیسجمهور سابق کشورمان یادآور شد:« این جمله امام که "مجلس در راس امور است" بدین معناست که اراده جمعی مردم در یک جمعیتی که کمتر اشتباه میکند و ناظر بر اعمال دولت در سطوح مختلف از رئیس دولت یا وزرا گرفته هستند و با استفاده از ابزارهای خود یعنی سئوال، استیضاح و تحقیق و تفحص متبلور شده است.»وی تصریح کرد:« مجلس نباید تابع جریانی بیرون از خودش باشد، اتفاقا وقتی میگوییم انتخابات آزاد یعنی مجلسی بیاید که واقعا نماینده افکار عمومی و اراده ملت باشد و با قدرت آن را در جامعه اعمال بکند.»رئیس دولت اصلاحات ادامه داد:« اسلامی بودن نظام هم یعنی در تصمیمگیریها، قانونگذاریها و در اجرای آن اسلام معیار است و در عرصه اجتماعی ؛مهمترین معیاری که ما از اسلام بدست میاوریم دو چیز است یکی عدالت و دیگری اخلاق.»وی تاکید کرد:« اگر مسائل جاری و شیوه حكومت بر طبق عدالت و اخلاق بود این میشود جمهوری اسلامی و نباید از یاد برد که بداخلاقی از هرکسی بد است و از حکومت و اینکه بصورت یک رسم در بیاید بدتر است.»رئیس بنیاد یاران از نمایندگان مجلس و بخصوص نمایندگان عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس تشکر کرد و گفت:« اقلیت مجلس با دلسوزی برای امام، انقلاب و رهبری ، مردم و مطالبات آنها حضور و نقش موثری داشته است.»سیدمحمدخاتمی خاطر نشان کرد:«اقلیت باید دو معیار داشته باشد، یکی واقعا غفلت نکردن از مطالبات واقعی و حقوق مردم که گاهی ضایع میشود، دوم اینکه چه کار کنیم جلوی تنشها و درگیریها گرفته شود در عین حالیکه نه نظام لطمه ببیند نه مردم مورد اجحاف قرار بگیرند.این میتواند مبنای کار و تعیین استراتژی نمایندگان مردم باشد.»همچنین حاضران در جلسه نماز ظهر و عصر خود را به امامت سید محمد خاتمی اقامه کردند.