افشین اوحدی
مروری براستفاده از یکی از ابزارهای تاثیر گذار در افکار عمومی یعنی مناظره های رسانه ای بخصوص از نوع تلویزیونی در کشور های مختلف جهان با درجات متفاوتی از توسعه یافتگی سیاسی و اجتماعی و یا مدنی ،خود حکایت از نقاط قوت و ضعف و یا فرصت و تهدید آن در شاکله و یا ساختار حکومتی کشور ها دارد . در کشور ما نیز بنا به حساسیت برهه زمانی ، رسانه ملی در دهمین انتخابات ریاست جمهوری بزعمی مبادرت به اقدام نوین پخش مناظره های ضبط شده تلویزیونی نمود که البته نمی توان اولا نام ابتکار بر آن نهاد چرا که سال ها قبل در دیگر نقاط جهان دست به چنین اقدامی زده شده بود و در ثانی محتوای این برنامه ها اصلا ماهیت مناظره ای نداشت بلکه اصلا به مناقشه و مجادله و دعوا انجامید و این نوع برخوردها اثرات منفی خود را نیز در افکار عمومی برجای گذاشت چرا که حس کنجکاوی ایشان در چنین فضایی بدیع در تاریخ حیات جمهوری اسلامی عمدتا به بیراهه هدایت شد . تنها برنامه دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری : جنابان آقایان سردار رضایی و احمدی نژاد حالتی قرین به یک مناظره واقعی یافت . اینک بر اساس تداوم مناقشات پیرامون حوادث رخ داده بعد از انتخابات، رسانه ملی در چندین برنامه مبادرت به پخش می توان گفت شبه مناظره های تلویزیونی با هدف نقد حوادث بعد از انتخابات نمود که ا لبته درونمایه آن تلطیف فضای رخ نموده در کشور بود اما کاستی های این برنامه ها تا کنون کمکی به تعدیل این فضا در جامعه نکرده است . در جدید ترین برنامه که در تاریخ17 / 10/ 88 به شکل مستقیم روی آنتن تلویزیون عموم رفت ضمن آنکه بی طرفی مجری برنامه که از قضا مجری ثابت این برنامه ها بود محل خدشه بوده است و در این برنامه شدت بیشتری نیز یافت ، عدم دعوت از دیگر افراد جبهه مقابل، برنامه را از ماهیت مناظره به مفهوم واقعی خارج ساخت و بر حساسیت ها بسی افزود.
اما عمق سخنان جناب آقای دکتر علی مطهری فرزند فرهیخته شهید استاد مرتضی مطهری و نماینده کنونی مجلس که نوعا از نظر گرایشات فکری و سیاسی به جناح موسوم به اصولگرایی اما از نوع منتقد معتدل آن وابسته است ، نحوه برخورد و یا واکنش حاکمیت نسبت به حوادث بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری را به نقد و چالش جدی کشید به گونه ای که عصبیت طرف دیگر شبه مناظره را از چهره او می توانست دید . جناب آقای مطهری به حق از سو برخورد با این رویداد که می توانست با تدبیر و مدیریت بهینه بدل به نقد مسالمت آمیز دولت گردد و ایک نوعا حملات را متاسفانه به دلیل همین برخورد میلیتاریستی متوجه ساختار رهبری و ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی به عنوان میراث قابل بنیانگزار جمهوری اسلامی ساخته است اشاره نمود و نقد یک نفر حتی در جایگاه رهبری را نافی پذیرش اصل حاکمیت و مبانی اعتقاد به نظام از جانب رهبران سیاسی منتقد ندانست و بطور صریح نسبت به خطر نهادینه شدن افکار و یا تفکرات افراطی در جامعه و منتسب نمودن مخالف به بیگانگان و شبکه های جاسوسی ، هشدار و ابراز تاسف شدید کرد و آن را تهدید جدی برای حکومت دانست نه اعتراض مسالمت آمیز مدنی را که در صورت مواجهه با تعقل با آن می توانست اثرات خوش یمنی برای مردم و کشور داشته باشد .
در طول برنامه از چهره کاملا مشهود بود که جناب آقای دکتر مطهری از نوع نگاه و دید نسبت به مسائل اخیر از جانب مجری برنامه و طرف دیگر شبه مناظره در غلیان است و ا لبته با زبان بی زبانی بیان خود را تا جائیکه شرایط اجازه می داد مطابق اصول حاکم بر منش اصولگرایی منتقد و معتدل منصفانه ارائه نمود.
چنانچه بازگشتی به وقوع انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 بیافکنیم به روشنی مشهود است که یکی از پایه های بنیادین پشنیبانی فکری و فلسفی این انقلاب حامیان تفکر سوسیالیستی و مارکسیستی موسوم به چپ های توده ای بودند که البته شاخه ای از آن ها نظامی نیز بودند و مبادرت به حرکات چریکی برای سقوط حکومت شاه نیز نمودند . شخص شاه در اواخر حکومت بنا به ابتلا به بیماری سرطان دیگر اختیاری از خود نداشت و گذشته از آن عزم بیگانگان و در راس آن دولت آمریکا در حمایت از حکومت شاه به دلیل بیم جدی از قدرت گرفتن او در منطقه بیش از پیش زایل گشته بود و بعلاوه ایشان در تحلیل های خود از شخصیت بنبانگذار جمهوری اسلامی دچار خطای فاحشی گردیدند و پی به چهره کاریزماتیک ایشان به عنوان یک رهبر جامع الشمول سیاسی و عقیدتی و یا مذهبی نبردند . در حال حاضر نیز خطری که شاکله حکومت را تهدید نموده است و منجر به رادیکالیزه شدن اعتراضات ساده مدنی نسبت به انتخابات دهم ریاست جمهوری شده است همین افکار افراطی کور با نوع نگاه تریبون دار های حکومت است که آغاز آن توسط شخص رئیس جمهور در خطابه معروف پیروزی در انتخابات در فردای آن روز در میدان ولی عصر با خطاب کردن خس و خاشاک به مردم معترص از هر قشر بود! نکته ای که جناب آقای مطهری به صورت کلی بدان اشاره داشت و به حق خواهان عذر خواهی رسمی همه عوامل دچار لغزش حتی شخص رئیس جمهور برای التیام دردهای فرو خفته و عقده های سرباز کرده مدنی گردید . عقده های احساسی که نوعا در انقلاب 57 نیز به دلیل عدم اعمال واکنش بهنگام بهینه از سوی حکومت شاه منجر به غلیان و زمینه ساز آن انقلاب شد .
اینک بر مقام رهبری فرض است که حجت قطعی را تمام نموده و برای همیشه مهر بطلانی بر افکار خطرناک و افراطی کور در لوای خط کنونی روزنامه کیهان ... و به عنوان تهدید جدی دستاورد های بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی زده ، زمینه ساز ایجاد بستر مسالمت آمیز نقد حکومت از درون گردند که در غیر این صورت سرنوشت مخاطره آمیزی در انتظار کشور و مردم است .
در فرصت های دیگر تحلیل های جدی دیگری با هم خواهیم داشت .
منبع : www.rahesabz.ne
همه چیز را میشود نقد کرد . غیر از بعضی مطالب
پاسخحذفببینیم و تعریف کنیم. آقای خامنهای اگر می خواست مهر بطلان بر افکار افراطی بزنه اولین کارش اقای شریعتمداری رو از کار بر کنار می کرد. ایشون بیست ساله داره مثل طوطی سر مقاله های کیهان رو یه کم لعاب ملایمت می ده و تکرار می کنه. از تهاجم فرهنگی سال ۶۹ بگیرید بیاید تا حالا.
پاسخحذفیک مطلب هم راجع به نظر سنجی تون بگم. من می خواستم به "جمهوری" خالی رای بدم. من نمیخوام به خاطر یه قافیه مسخره توی یه شعار " آزادی، جمهوری ایرانی" پس فردا دولت راه بیفته کسانی رو که به گذشته پر افتخار باستانی ایران اعتقاد ندارن رو از کار بر کنار کنه یا زندان و سرکوب کنه. زنده باد جمهوری خالی ایران.
پاسخحذف