بیاد بیاورید درست در روزهایی که حکومت جمهوری اسلامی تصمیم گرفته بود بیانیه 598 سازمان ملل را در مورد پایان جنگ بپذیرد و همه فرماندهان جنگ می دانستند که دیگر جنگی در کار نیست، دولت وقت به همه وزارتخانه ها اعلام شرایط فوق العاده کرد و قرار شد حتی مدیران عادی و کارکنان ادارات هم با لباس جنگی سرکار بروند، این در حالی بود که دولت و فرماندهان جنگی به این نتیجه رسیده بود که جنگ تمام است و باید با روحیه ای که نشان دهنده اقتدار کامل است، به آن پایان داد. دولت در حالی اعلام شرایط جنگی کرد که خود می دانست توانایی ادامه جنگ را ندارد.
بیاد بیاوریم روزی را که دولت آمریکا، به صدام حسین اعلام جنگ داد، صدام حسین در حالی که می دانست نه جنگی خواهد کرد و نه در صورت وقوع جنگ به نتیجه خواهد رسید، شرایط فوق العاده اعلام کرد و صدام حسین لباس کابوی پوشید و با تفنگی در میدان بزرگ شهر، به آسمان شلیک کرد. او چند ماه بعد در زیرزمینی یافته شد، در حالی که سرباز آمریکایی دستش را در دهان صدام کرده بود تا ببیند آیا مرد دستگیر شده، صدام حسین است یا یکی از دهها بدل فراری او. حتی معاون و سخنگوی دولت عراق که بعدها بارها ارادتش را به آمریکایی ها اعلام و اثبات کرد، درست در لحظه ای که تانک های آمریکایی در بغداد بودند، شایعه ورود آمریکا به بغداد را تکذیب می کرد و به مردم نوید پیروزی می داد.
اینها و صدها مثال دیگر گفتنی است تا بدانیم که وقتی دو نیروی اجتماعی، اعم از طرفین درگیر در جنگ، یا دو گروه سیاسی که به مرحله تنش سنگین سیاسی رسیده اند، تا آخرین لحظه قبل از مذاکره، نشانی از سازش از خود بروز نخواهند داد. چرا که قرار نیست بازی بزرگان را عامه مردم بتوانند پیش بینی کنند.
بیانیه شماره هفدهم میرحسین موسوی به عنوان یکی از مهم ترین موضع گیری های او، طبیعتا با واکنش هایی جز آنچه اتفاق افتاد باید مواجه می شد. محسن رضایی بیانیه را نشانه یک سازش و پذیرش دولت احمدی نژاد دانست، باهنر سعی کرد موضعی مثبت در قبال این بیانیه بگیرد، ترقی اعلام کرد که موسوی دولت را قانونی دانسته است و اکثر کسانی که تا یک روز قبل موسوی را مستوجب اعدام و حداقل زندان می دانستند، بدون اینکه به روی خودشان بیاورند، اما نشان دادند که از اینکه راهی جز ادامه بحران و اعتراضات پایان ناپذیر یافته شده است، بسی خوشنودند.
این خوشنودی البته که بی دلیل نبود و نیست، چرا که بیانیه میرحسین موسوی راهی برای توافق باز می کرد، دولت و حکومت می دانند و می دانستند که ادامه این شرایط جز به قیمت نابودی کل حکومت تمام نخواهد شد. اما همه می دانند که اگر جنبش نخواهد اعتراضات را ادامه دهد، از هراس شکست خوردن نیست، بلکه بخاطر این است که اگر قرار است از خون صد نفر چشم بپوشیم تا سیصد نفر دیگر کشته نشوند، این کار عاقلانه و منطقی است. حتی اگر قرار است با قدرت تمام نیروهای حکومت را حذف کنیم و تمام قدرت را در دست بگیریم، این عمل معقول و منطقی نیست، چرا که خود می دانیم که حامیان دولت و حکومت موجود نیز در تحلیل نهایی باید سهم شان را از قدرت داشته باشند، وگرنه هرگز به یک تعادل دموکراتیک نخواهیم رسید.
بیانیه شماره یازدهم موسوی بیانیه ای برای سبزها بود، بیانیه ای که در آن اهداف و روش های جنبش با دقت ترسیم شده بود و حتی شیوه های اعتراضات مردمی نیز در آن آمده بود. اما، اشتباه نکنیم، بیانیه هفدهم، بیانیه ای برای بدنه جنبش نیست. این بیانیه برای نظرخواهی یافتن یک راه درست برای برخورد با حکومت نیست، پیش از این نیروهای جنبش سبز بارها و بارها به موسوی نمایندگی داده اند که از سوی آنان جنبش را به پیش ببرد. بیانیه هفدهم بیانیه ای برای حکومت است، بیانیه ای هوشمندانه و دقیق و مفید که می تواند بحران موجود را به نفع جنبش سبز حل کند.
شاید پرسیده شود، اگر برنده بیانیه موسوی تنها جنبش سبز است، چرا حکومت باید آن را بپذیرد؟ و چه تضمینی است که حکومت آن را موضوع گفتگو قرار دهد. پاسخ این است که هیچ تضمینی نیست، این بیانیه بهترین راه برای رسیدن به نتیجه است، راهی است که در آن با کمترین هزینه می توانیم به بیشترین فایده برسیم. حکومت نیز با انتخاب آن می تواند رفتار خود را اصلاح کند. ممکن است گفته شود که حکومت غیرقابل اصلاح است. به نظر من این فرض در رفتار انسان سیاستمدار، فرضی موهوم است. بسیاری از حکومت ها از این رو اصلاح را انتخاب می کنند که چاره ای ندارند. یک سیاستمدار خوب، کسی است که می تواند در روزهای دشوار، یک گریزراه برای خروج از بحران پیدا کند.
محسن رضایی در شرح و توصیف و نقد بیانیه موسوی و تائید تلویحی آن، جز طعن و لعن تندروهای حاکمیت را برای خود نخرید، همه به او ایراد گرفتند که آبشخور نامه او نیز از همان سرمنشاء بیانیه های موسوی است. همین نظرات نشان می دهد، تیری که موسوی رها کرده است، بر هدفی که تعیین کرده بود، نشسته است. میرحسین موسوی تیرانداز ماهری است، اگر چه نقاش خوبی هم هست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر