۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

ما سبزها از این پس تنها رهبری موسوی، کروبی و خاتمی را به رسمیت می‌شناسیم

یکی از آسیب‌های وارده به هر جنبش اجتماعی به وجود آمدن انشقاق و سردرگمی در بدنه آن به دلیل چندسر شدن جنبش است و این مساله در تاریخ یکصد سال اخیر ایران بارها تکرار شده است. اختلاف آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت که منجر به شکست نهضت شد یکی از این موارد است.در مورد جنبش سبز نیز می‌توان همین آسیب را مطرح کرد. هشت ماه پیش مردم براساس رایی که به میرحسین موسوی و مهدی کروبی دادند اعتراضی را بر علیه نادیده گرفته شدن حقوق سیاسی اجتماعی‌شان آغاز کردند. از آن پس میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سیدمحمد خاتمی به عنوان رهبران اصلی جنبش و مورد توافق سبزها مطرح شدند.یکی از آسیب هایی که در ماههای اخیر جنبش سبز گرفتار آن شده است به راه افتادن موجی از افراد است که چه بسا با نیات خیرخواهانه باعث سردرگمی حامیان جنبش در تصمیم‌گیری در بزنگاه‌های حساس شده است. این آسیب از یک سو به خاطر محدودیت‌های شدید رسانه‌ای موسوی و کروبی در داخل کشور، و از سوی دیگر به خاطر دسترسی وسیع‌تر و آسان‌تر این افراد به رسانه تشدید شده است.از بیانیه‌های تک نفره و چند نفره گرفته تا برخی ادعاهای بلند پروازانه همگی به این تفکر دامن می‌زند که عده‌ای که خود را پیشروان جریان سبز

می‌دانند نوعی زاویه بندی با رهبران اصلی این جنبش پیدا کرده‌اند. گذشته از وجود یا عدم وجود این زاویه بندی، باید به آسیب جدی تاکتیک‌های
چندگانه و ایجاد سردرگمی در میان مردم اشاره نمود. به عنوان مثال میرحسین موسوی، در سخنان اخیر خود از مردم خواسته بود تا با آنچه او از آن به «هویت واقعی» تعبیر کرده بود به میدان بیایند. این «هویت واقعی» همان سبزپوش به میدان آمدن بود که با منطق سیاسی جنبش سبز هم مطابقت داشت. اما به خاطر سعی و خطاهای عده‌ای فعال دنیای مجازی و دور از فضای واقعی جامعه ایران جمعیت سبزپوش میلیونی دیروز در میان سایر راهپیمایان جذب شد و به چشم نیامد و فرصت سوء استفاده از این ماجرا را برای رسانه‌های حامی کودتا فراهم کرد.

اما آیا این تمرکز بر روی مواضع سه رهبر فعلی جنبش به معنای حذف یا نادیده گرفتن دیگر پیشروان است؟ پاسخ به این سوال منفی است. تبعیت از سه رهبر اصلی جنبش که با در نظر گرفتن ظرفیت‌های موجود داخل کشور، اعلام موضع می‌کنند به تداوم و بقای هدفمند جنبش کمک می‌کند. دیگران همواره حق نظردهی و اعلام موضع را دارند. تنها چیزی که در این میان باید از آن کناره گرفت ادعای رهبری جنبش از سوی پیشروان این جریان است. یک جریان سیاسی- اجتماعی برای بقای خود نیاز به ساماندهی دارد و این ساماندهی همچنان که نیازمند همفکری با بزرگان آن جریان سیاسی است نیازمند نظم و دوری جستن از چندگانگی نیز هست. بسیاری از حامیان جنبش سبز ممکن است بر اساس حقی که دارند مواضع شخصی خود را در مورد امر سیاست و دین و فرهنگ بیان نمایند اما وقتی رهبران اصلی از پیشروان یک جریان تفکیک شده باشند، اظهار نظر یک شخص واحد باعث سلب اعتماد از یک جریان مردمی نمی‌شود.

بنابراین به نظر می‌رسد در این مرحله حساس در حیات جنبش همگی ما سبزها وظیفه داریم به رهبری موسوی، خاتمی و کروبی تا زمانی که خواست‌های واقعی جنبش سبز را دنبال می‌کنند، گردن نهیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر